نوشته اصلی توسط
مریم@
سلام من قبلا ب مدت دو هفته عقد کرده بودم و بعد از عقد فهمیدم نامزدم کسی دیگه رو میخواد و بخاطر اینکه خانواده ش مخالف بودن باهاش ازدواج کنه منو انتخاب کرده ک متاسفانه من فقط بازیچه بودم و نامزدم همش با اون بود و دلیل دوم اینکه بیماری واریکوسل داشت و عمل کرد ولی ب من نگفت منم وقتی فهمیدم گفتم چرا ؟ هم خودش و هم خانواده ش گفتن اینا مسایل شخصیه و ب تو ربطی نداره گفتم چرا بیماریتو قایم کردی گفت ب تو ربطی نداره منم ناراحت شدم چون حقم بود باید میدونستم و ب خاطر همین سر دوهفته عقدمون ب طلاق کشید ولی بین ما هیچ اتفاقی نیفتاده و منم دوشیزه مالان چند سال گذشته و واسم خواستگاری اومد ک از هر نظر واسه هم مناسبیم و ب هم علاقمند شدیم و خانواده ها هم کاملا موافقن . من خواستم درمورد نامزدیم توی جلسه اخر خواستگاری بهش بگم اما متاسفانه کسی دیگه بهش زنگ زد و گفت الان ناراحته و میگه واسم سخته و توی شوکه میگه ازت ناراحت نیستم چون میدونم بهم این مو ضوع رو حتما میگفتی اما نمیتونم تصمیم قاطع بگیرم چون اراده م قوی نیست و غیر مستقیم گفته میترسه مردم مسخره ش کنن ک با ی دختری ک قبلا عقد بوده ازدواج کنه کسی ک ب خواستگارم گفته بهش گفته مریم زبون درازه اما من فقط از حقم دفاع کردم حقم بود ک از سلامتی کسی ک قراره باهاش ازدواج کنم خبر داشته باشم ب خاطر معشوقه ش ناراحت نیستم چون وقتی باهام بد رفتار کردن کاملا از چشمم افتادمتاسفانه معشوقه نامزد قبلیم میشه از اقوام خواستگارمناراحتم میترسم از دستش بدم فکر اینکه اون با کسی جز من ازدواج کنه داغونم کرده چون همه چبز خوب بود و من دارم تاوان کار اشتباه نامزد قبلم ک ازم همه چیز رو قایم کرد پس میدم الان ده روزه ازش خبر ندارم اما گفته بودن میخوان برن مسافرت خواهرش همکارمه من چکار کنم ؟